عجب حکایتی...
عجب حکایت جالبیست...
در کودکی از تکلیف میترسیدیم و اکنون از بلاتکلیفی...
اجازه … ! اشک سه حرف ندارد … ، اشک خیلی حرف دارد!!!
عشق یعنی وقتی ازت پرسیدن چه نسبتی باهاش داری؟
سرتو شجاعانه بالا بگیری و بگی...
عشقمه میفهمی؟؟؟
دلخوشم که هرچه از من دور میشوی...
از آن سوی کره ی زمین به من نزدیکتر میشوی...
فقط میترسم مبادا گالیله اشتباه کرده باشد...
+ نوشته شده در سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 15:0 توسط " Gharibe "
|




سلام دوستای خوبم...